دل که چرکین شد...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دلم برای یکی از دوستام تنگ شده نمیدونم پیام بدم بهش ندم؟! 

کار درستیه؟ نیست؟ 

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:52

یه نوع قرص دکتر بهم داده معروفه به قرصِ ماهی. دقیقا بوی ماهی گندیده میده خیلی بوی چندش و بدی داره از شانس من هم نوع گچی‌ش رو داده اگه ژله ای بود بهتر خورده میشد. 

امروز اولی رو خوردم دوبار تا خوردم بالا اوردم بس که بوی گند میداد اخرشم دورانداختم دیگه‌م نمیخورمممممم 

الانم هرجا میرم بوی اون تو بینیم هست و هرچی بخورم مزه اون زیر زبونمه اَه 

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:52

دوست دارم بخشی از رمانم رو بذارم آیا کسی هست بخونه و نظرش رو بگه؟ 

لطفا 

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:52

ممنون از دوستانی که برای پست قبل استقبال کردن و کامنت گذاشتن. بخشی از شروع رمانم رو میذارم ممنونتون میشم بخونید و نظرتون رو کامنت کنید  • بسم الله الرحمن الرحیم • با لگدی که توی گودیِ کمرش خورد، چشمان دل که چرکین شد......ادامه مطلب
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:52

بالاخره نی نی داداش اینا دنیا اومد و من برای اولین بار حس عمه بودن رو تجربه کردم. بینظره... از خوشگل خانوم نگم که هرچی بگم کم گفتم. ماشالله چشمش نکنم خیلیییی ناز و خوشگل و تو دل برو هست. اسمش شد : مه گل . که خیلی بهش میاد و مثل ماه زیباست. همه بخش بیمارستان عاشقش شده بودن. دلبریه واسه خودش 

همین الان رسیدم خونه و حسابی دلم تنگ شده واسش صدبار عکساشو دیدم 

.

نی نی خودم هم دختره 

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:52

حقیقتو بنویسم؟

دلتنگم

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 19:34

با این که خیلی خوابم میومد ولی بالاخره یه خلاصه درست و حسابی از داستانم نوشتم. یه چند صفحه ای هم از شروعش نوشتم و با اسم " این بار بهتر نوشتم " ذخیره اش کردم. شاید بازم تغییرش دادم. نمیدونم فعلا خستم. دل که چرکین شد......ادامه مطلب
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 19:34

دو تا اتفاق باعث شده از رفتار خودم پشیمون شدم. اول این که دختر خالم که خیلی برام عزیز و دوست داشتنی هست مدتیه بهم خیلی نزدیکتر شده بود و رازهای زندگیشو میگفت شوهر و بچم داره و همش گله داشت چرا منم مثل دل که چرکین شد......ادامه مطلب
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 19:34

بچه ها استوری گذاشتن و برای روز دانشجو کولاک کردن 

طفلی ها چون منم دلگیر نشم تو استوریا منم تگ کردن و تبریک گفتن. منم تشکر کردم. 

حقیقتش دلم خیلی گرفت دلم خیلی تنگ شد برای دانشگاه و دوستام برای همه چی حتی برای وقتایی که با غر زدن سوار اتوبوس واحد میشدیم و تا مقصد سرپا بودیم و کلی حرف می زدیم ... 

دل که چرکین شد......
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 19:34

میخوام حال بدم رو اینجا بنویسم و غر بزنم. پس کجا بگم؟ من از این زنِ همیشه در حال خواب و بی هدف که حال بدش اجازه نمیده هییییچ کاری انجام بده متنفرم.  من دلم تنگ شده برای آشپزی.حتی برای تمیز کاری خونه. دل که چرکین شد......ادامه مطلب
ما را در سایت دل که چرکین شد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilimbanafsh بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 19:34